نینی آتی

اولین باری که فهمیدم شما توی دلمی: پنج شنبه دوازدهم اردیبهشت 92  اولین باری که صدای قلب کوچولوت رو شنیدم: سه شنبه سیزدهم خرداد 92   اولین باری که فیلم دوبعدی از حرکتهات رو دیدیم: سه شنبه چهارم تیر 92 اولین باری که جنسیتت مشخص شد: پنج شنبه سوم مرداد 92 اولین باری که در آغوش کشیدمت: چهارشنبه یازدهم دی 92 اولین باری که حمام رفتی: چهارشنبه یازدهم دی 92 اولین باری که ناخن هایت را گرفتیم: دوشنبه بیست و سوم دی 92 اولین باری که به مامان لبخند زدی: جمعه یازدهم بهمن 92 اولین ها...

بالاخره انتظارمون به پايان رسيد و روز چهارشنبه ١١ ديماه برابر با اول ژانویه ٢٠١٤ همون روزی که خودمون برای تولد دخمرمون انتخاب کرده بودیم فرا رسيد. واى چه ذوق و هيجان غير قابل وصفى داشتم صبح ساعت ٦:٣٠ صبح بيمارستان پيامبران پذيرش شدم و مقدمات عمل بلا فاصله انجام شد بهترین لحظه عمرم رو ساعت ٩ صبح تجربه كردم لحظه تولد دخمرم و شنيدن گريش كه بى اختيار اشك شوق ميريختم و ميخنديدم  چند لحظه بعد عشقمو آرزومو آوردن تا ببینمش و صورت ماهشو بوسیدم و بدین ترتیب دخمر خوشگل ما با دستای مهربون دکتر شیرین حشمت باوزن 3 کیلو و 300 گرم و قد 49 سانتی متر پا به دنیای ما گذاشت  اینم جوجه خوشگل پف آلوی ما...

  جمعه پيش بابايى رفته بود سفر    من خونه مامانى بودم كه خاله مهى پيشنهاد داد بيايم سيسمونى دخمر رو بچينيم   منم به بابايى نگفتم تا وقتى اومد سورپرايز بشه   خلاصه دوقلوهاى خاله نفيس و مامانى هم بودن همه حسابى ذوق و سليقه به خرج دادن و وسايل دخمرمو چيدن   دستشون درد نكنه اینم جند تا عکس ا. اتاقش:           ...

دخمر گلم ديگه كمتر از يك ماه مهمون دل مامانى هستى و به اميد خدا پا به دنياى ما ميذارى ديگه اين روزا ماشالا خيلى بزرگ شدى و حركاتت قوى شده الهى فداى دستاى كوچولوت بشم كه از روى دلم مثل گردو قلمبه پيداست كه داره قل ميخوره بعضى وقتا كارات خنده مامانو درمياره عزيزم ايشالا اين چندوقت هم بسلامت بگذره و بياى تو بگل مامان و بابا ...

باورم نميشه كمتر از ١٠ روز مونده تا دخمر بياد تو آغوشم  ايشالا چهارشنبه هفته بعد يعنى ١١ ديماه و به قرار ميلاديش اول ژانويه قراره خدا بهترين هديشو به ما بده  اميدوارم دخمر عجله نداشته باشه و تا اون موقع صبر كنه همونطورى كه از اولش تا الان خيلى خانوم بوده و اصلا مامانيشو اذيت نكرده قربونششش برمممم ...

پريروز پنج شنبه با بابايي رفتيم نمايشگاه نوزاد، كودك و نوجوان تو بازار مبل شماره 3 ايران يافت آباد. مركز خيلي شيكي بود كه طبقه 4و 5 نمايشگاه بود كلي برندهاي معروف سرويس خواباي اوشگل آورده بودند. واقعا تو انتخاب گيج ميشدي درنهايت بعد از 5-4 ساعت چرخيدن همون سرويسي كه ول از همه ديده بوديم رو انتخاب كرديم و رفتيم واسه دخمر گلمون سفارش داديم  ميخواستيم برگرديم خونه كه از بالا كنار نرده ها چشم انداز رستوران هاني تو طبقه پايين پاساژ زانوهامونو شل كرد و همونجا به سمت رستوران سرازير شديم ...